گاهى به تولد و زندگى امام زمان
مقدمه
ولادت و زندگى مهدى موعود (عج )، از رخدادهاى مهم است و ریشه در باور دینى مسلمانان دارد. اعتقاد به تولد، حیات طولانى ، ظهور و امامت آن حضرت ، مساءله اى است اساسى که نقش سرنوشت ساز و جهت بخشى را به زندگى و رفتار دین باوران ، بویژه شیعیان داده است .
احادیث فراوانى از پیامبر(ص ) و امامان معصوم (ع ) از طریق سنى و شیعه رسیده که بیانگر ویژگیهاى شخصى امام زمان (عج ) است : از خاندان رسالت ، از فرزندان فاطمه (ع )، نهمین فرزند امام حسین (ع )، دوازدهمین پیشواى شیعیان و...(376)
گزارشگران تاریخ نیز، چه آنان که پیش از ولادت وى مى زیسته اند و چه آنان که در زمان ولادت و پس از آن بوده اند، از این ولادت پربرکت خبر داده اند و برخى از آنان که توفیق دیدار و مشاهده مهدى (عج ) را داشته اند از شماى و اوصاف آن امام سخن گفته اند.(377)
با وجود این شواهد و قراین ، که در درستى آنها تردیدى نیست ، هنوز درباره زندگى و شخص آن حضرت ، مسایل و مطالبى مطرح است که بحث و بررسى بیشتر و دقیق ترى را مى طلبد.
در این نوشتار، بر آنیم که ضمن اشاره گذرا به سیر طبیعى زندگى امام عصر (عج )، از آغاز تولد تا عصر ظهور، به اندازه توان و مجال ، به برخى از پرسشها پاسخ بدهیم .
چگونگى ولادت
حضرت مهدى (عج )، ولادت استثنایى داشته و این ، براى بسیارى سؤ ال انگیز بوده و هست .
از این روى ، ترسیم و تصویر و شرح مقدمات و برخورد مخالفان و دشمنان اهل بیت (ع )، در برابر این پدیده ، ضرور مى نماد. جریان امامت پیشوایان معصوم (ع )، پس از رسول خدا(ص ) فراز و فرودهاى گوناگون پیدا کرد. امامان (ع )، با حفظ استراتژى کلى و خطوط اساسى امامت ، در رابطه با حفظ مکتب و ارزشهاى آن ، تاکتیکها و روشهاى گونه گونى را در برابر ستم پیشگان ، در پیش گرفتند.
این فراز و نشیبها، تا زمان امامت على بن موسى الرضا (ع )، استمرار داشت و امامان اهل بیت ، هر یک به تناسب زمان و مکان و ارزیابى شرایط و اوضاع سیاسى و اجتماعى ، موضعى خاص انتخاب مى کردند.
پس از امام رضا (ع )، جریان امامت شکل دیگرى یافت .
امام جواد، و امام هادى و امام حسن عسکرى (ع )، در برابر دستگاه حاکم و خلفاى عباسى موضعى یگانه برگزیدند.
از آن جا که این بزرگواران ، زیر نظر مستقیم و مراقبت شدید خلیفه وقت ، در حصر و حبس به سر مى بردند، حرکتها، هدایتها و رهبریهاى آنان محدود شد و فرصت هر گونه حکومت سیاسى ، از آنان سلب گردید.
این محاصره و سخت گیرى ، نسبت به امامان سه گانه ، از تزویج دختر خلیفه به امام جواد(ع ) آغاز شد(378) و با فراخوانى امام هادى (ع ) و فرزندش امام حسن (ع ) به مرکز خلافت (سامراء) و سکونت دادن آنان در محله ((عسکر)) ادامه یافت .(379)
گزارشهاى جاسوسان خلیفه از مدینه به وى رسید که امام هادى محور و ملجاء شیعیان و دوستداران اهل بیت گردیده است . اگر این مرز و بوم را مى خواهى اقدام کن .
متوکل عباسى ، پیامى به والى مدینه نوشت و افرادى را براى آوردن امام ، به سامراء گسیل داشت .
به این اقدام هم بسنده نکرد، پس از اقامت امام در سامرا، گاه و بى گاه ماءموران خود را به خانه امام مى فرستاد. بارها و بارها آن حضرت را به پیش خلیفه بردند، و مورد آزار و اذیت قرار دادند.(380)
روز به روز، حلقه محاصره تنگ تر مى شد. و ملاقات شیعیان با امام دشوارتر. البته علت اصلى این سخت گیریها، از ناحیه حکومت ، بیم از انقلاب و شورش مردم علیه آنان و جلوگیرى از رسیدن وجوه شرعى و اموال به امام (ع ) و مسائلى از این دست بود.
پس از امام هادى (ع ) و در زمان امامت امام حسن (ع )، این فشارها به اوج رسید و دشمن ، با تمام توان و تلاش ، در برابر آن حضرت موضع گرفت و ارتباط شیعیان با امام (ع ) را به پایین ترین حد رساند. آزار و شکنجه و زندانهاى مکرر آن حضرت ، گویاى این حقیقت است ، بویژه این که دشمن احساس کرده بود آنچه را که از آن نگران است ، در شرف تکوین و وقوع قرار گرفته از این روى ، مى کوشید تا واقعه را پیش از وقوع آن علاج کند.
تولد مهدى موعود (عج )، به عنوان دوازدهمین پیشواى شیعیان ، با نشانه هایى چون ، نهمین فرزند امام حسین (ع )، چهارمین فرزند امام رضا(ع ) و... مشهور شده بود و مسلمانان حتى حاکمان ، آن را بارها از زبان راویان و محدثان شنیده بودند و مى دانستند که تولد این نوزاد با این ویژگیها، از این خانواده ، بویژه خانواده امام حسن عسکرى (ع ) بیرون نیست و روزى فرزندى از آن خانواده به دنیا خواهد آمد که حکومت عدل و داد برپا خواهد کرد و ضمن فرمانروایى بر شرق و غرب ، بنیاد ظلم را بر خواهد انداخت .
از این روى بر فشارها و سخت گیرى هاى خود نسبت به امام حسن عسکرى (ع )، مى افزاید، مگر بتوانند با نابودى ایشان از تولد مهدى و تداوم امامت جلو بگیرند(381) اما بر خلاف برنامه ریزیها و پیشگیریهاى دقیق و پى در پى آنان ، مقدمات ولادت امام زمان (عج ) آماده شد و توطئه هاى دشمنان ، راه به جایى نبرد.
امام هادى (ع )، در زمان حیات خویش مى دانست که آخرین حجت خدا در زمین از نسل اوست . از این روى در مساءله ازدواج فرزند برومند خود، حسن بن على اهتمام تام داشت و براى روییدن و رشد آن شجره طیبه ، به دنبال سرزمینى طیب و طاهر مى گشت .
داستان ازدواج امام حسن (ع ) به دو گونه روایت شده است ، لکن آنچه با قرائن و روند طبیعى مساءله سازگاتر مى آید آن است که : خواهر امام هادى (ع )، حکیمه خاتون ، کنیزان فراوان داشت . امام هادى (ع ) یکى از آنان را به نام ((نرجس ))، که از آغاز زیر نظر وى فرائض و معارف دینى را به درستى فرا گرفته بود، به نامزدى فرزندش در آورد و با مقدماتى که در کتابهاى تاریخى آمده است ، به عقد ازدواج امام حسن (ع )درآورد.(382)
مدتى از این ازدواج مبارک گذشت دوستان و شیعیان در انتظار ولادت آخرین ستاره امامت ، روز شمارى مى کردند و نگران آینده بودند.
امام حسن (ع )، گه گاه ، نوید مولودش را به یاران مى داد:
(( ...سیرزقنى الله ولدا بمنه و لطفه )) (383) .
به زودى خداوند به من فرزندى خواهد داد و لطف و عنایتش را شامل من خواهد کرد.
با تلاوت مکرر آیه شریفه :
(( یریدون لیطفئوا نوراللّه باءفواههم و اللّه متم نوره و لو کره الکافرین )) (384) .
به یاران امید و بشارت مى داد که هیچ نقشه و مکرى نمى تواند جلو این قدرت و حکمت خداوندى را بگیرد و روزى این وعده به تحقق مى رسد.
از آن سو، دشمن نیز، آنچه در توان داشت به کار گرفت ، تا این وعده بزرگ الهى ، تحقق نیابد: قابله هاى فراوانى در خانواده هاى منسوب به امام حسن (ع )، بویژه در منزل امام (ع ) گمارد، امام را بارها به زندان افکند، ماءمورانى را گمارد که اگر فرزندى پسرى در خانه امام دیدند، نابودش کنند و...(385)
اما بر خلاف این تلاشها، نرجس خاتون حامل نور امامت شد و جز امام حسن (ع ) و افراد خاصى از وابستگان و شیعیان آن حضرت ، از این امر، آگاه نشدند(386) .
تقدیر الهى بر تدبیر شیطانى ستمگران پیروز شد و در شب نیمه شعبان سال 255 ه. ق . آن مولود مسعود، قدم به عرصه وجود نهاد و نوید امامت مستضعفان و حاکمیت صالحان را داد(387) .
امام حسن (ع ) که آرزوى خود را بر آورده دید، فرمود:
(( زعمت الظلمة انهم یقتلونى لیقطعوا هذا النسل فکیف راءوا قدرة اللّه (388) ...))
ستمگران بر این پندار بودند که مرا بکشند، تا نسل امامت منقطع گردد، اما از قدرت خداوند غافل بودند.
بدین ترتیب ، در آن شرایط رعب و وحشت و در آن فضاى اختناق و حاکمیت خلفاى جور، دوازدهمین ستاره فروزان امامت و ولایت طلوع کرد و با تولدش ، غروب و افول ستمگران و حاکمیت ستمدیدگان را اعلام کرد.(389)